آرشآرش، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

پسر کوچولوی ناز من

مامان

دیروز آرش برای اولین بار با هدف و برای صدا کردن من مامان گفت . . . خیلی قشنگ شیرینه ... دیگه آرش داره بزرگ میشه . . . ای کاش حال منم بهتر میشد و می تونستم بیشتر براش بنویسم
21 آذر 1392

بیست و یک ماهگیت مبارک

پسر عزیزم ماهگرد تولدت را با یک کم تاخیر تبریک میگم . این روزا یک کم اوضاع زندگی مون بهم ریخته شده واسه همینه که نمی تونم زود به زود بیام واست بنویسم ولی دیگه ماشالله حسابی بزرگ شدی و بزرگ تر از سنت میفهمی . . . این روزا بیشترین کلمه ای که تکرار می کنی باباست و بابات را خیلی دوست داری  یه نمونه از گفتگوی بین مامان و آرش  مامان : آرش تو پسر کی هستی ؟ آرش : بابا مامان : پس من چی ؟ پسر من نیستی ؟  آرش : نه  مامان : آرش مامان رو بیشتر دوست داری یا بابا رو؟ آرش : بابا  خلاصه اینم از آخر و عاقبت بچه بزرگ کردن . . . ...
10 آذر 1392
1